گفتوگوی جذاب علی پهلون و سیروان خسروی
سیروان خسروی: تهیهکنندهام میخواست آلبوم من در مقابل آلبوم بنیامین نفروشد و مثلاً حال مرا بگیرد!
علی پهلوان: سیروان برای مهدی اسدی یک آهنگ تنظیمکرده و او برای هر عروسی یا مهمانی که میرود، 7-6 میلیون پول میگیرد
علی: سیروان، میخواهم برای
شروع، همین سؤالی که قبل از شروع گفتوگو ازت پرسیدم را بپرسم. ما سر
تمرین بودیم که علیرضا میرآقا [نوازنده ترومپت و پرکاشن و خواننده پاپ] را
دیدم... حالا تو میتوانی بپرسی که اصلا علیرضا میرآقا آنجا چه کار میکرد
که خودش نکتهایست! علیرضا آمد گفت سیروان کنسرت دارد، من هم خوشحال شدم.
حتی مثل اینکه تمرینهای شما را هم دیده بود و میگفت خیلی خوب است و دل
ما را هم حسابی برد!
تا اینکه چند وقت بعد خبر رسید که کنسرت
سیروان لغو شده! گفتیم ای بابا چه شد؟ دوباره سر تمرین قبلی ما علیرضا
گفت کنسرت اجرا میشود. حالا باز از زبان خودت دارم میشنوم که اجرا
نمیشود! ماجرا چیست؟
سیروان: راستش ما 4 ماه است که داریم منظم
تمرین میکنیم. اول قرار بود سیام مهر و اول آبان در برج میلاد باشد که
به دلیل کوتاهی تهیهکننده (ایران گام و آقای حسینخانی) این اتفاق
نیفتاد. دوباره قرار شد یک ماه بعد در سالن اریکه ایرانیان برگزار شود که
باز به دلیل کوتاهیهای مشکوک ایشان، همه زحمتهای ما به هدر رفت.
علی: شما مجبورید با آقای حسینخانی کار کنید؟ یعنی چون آلبومتان را منتشر کرده، امتیاز کنسرت هم مال اوست؟
سیروان: همان اتفاقی که برای آلبوم «شوک» فرزاد فرزین و خیلیهای دیگر
افتاد، برای من هم تکرار شد. من هم مجبورم کنسرت این آهنگها را فقط با
این تیم اجرا کنم.
علی: فکر کنم همه تقریباً همین وضع را دارند.
یعنی ما هم اگر بخواهیم جدا از محسن رجبپور (ترانه شرقی) کنسرت بدهیم،
نمیشود. چون امتیاز آلبوم مال اوست. مگر این که یک آلبوم دیگر منتشر کنیم
و در کنسرت هم فقط همان را اجرا کنیم!
سیروان: اکثر خوانندهها الان به نوعی با این مافیا درگیرند. تازه من شانس آوردهام که این اتفاق سر آلبوم دومام افتاده...
علی: ما هم شانس آوردهایم که با رجبپور okایم، هر 4 تا آلبوممان را او منتشر کرده و کنسرتها را هم خودش برگزار میکند.
سیروان: این مشکل برای من بوده، برای فرزاد فرزین بوده، برای خیلیهای
دیگر بوده که نمیتوانند اعتراض کنند. حالا خدا را شکر وضعیت من جوری است
که برایم خیلی مهم نیست و نهایتاً کنسرت نمیدهم! اما خیلی از خوانندههای
دیگر هستند که قراردادهای ترکمانچایتر از من دارند و خیلی هم معروفاند و
اعتراضی هم نمیتوانند بکنند.
علی: آلبوم اولات را کی منتشر کرده؟
سیروان: آوای باربد. یعنی الآن همه همینجوری قرارداد میبندند؟ همراه امتیاز آلبوم، امتیاز کنسرت را هم واگذار میکنند؟
سیروان: 90 درصد اینجوری است. یعنی حتی اگر اسم «کنسرت» را هم نیاورند،
جوری قرارداد را میبندند که بعداً متوجه میشوی امتیاز همه چیز را واگذار
کردهای! چون شرکتها تجربه این کار را چند برابر بیشتر از خوانندهها
دارند و خواننده تا بخواهد این چیزها را متوجه شود، 40 سالش شده! اما شرکت
در این مدت پولش را درآورده و میرود سراغ خواننده بعدی!
علی: آوای باربد مشکلی با این نداشت که تو با ایران گام کنسرت بگذاری؟
سیروان: نه.
علی: یک کم توضیح میدهی که چه جوری این اتفاق میافتد؟ آخر این که
میگویی خیلی باعقل جور درنمیآید. چون آن شرکت میتواند از قبل کنسرت
توپول دربیاورد. مگر کسی از پول بدش میآید؟
سیروان: اکثر صاحبان
این شرکتها که تخصص موسیقی ندارند. فقط با همدیگر چشم و همچشمی دارند که
بگویند فلان خواننده معروف مال من است! اینها تفریحشان مونوپل کردن یکسری
خواننده مطرح است. یعنی به خاطر این کلکل حاضرند از سود مالیشان
چشمپوشی کنند! یعنی میگویند من از تو خوشم نمیآید، برایت کنسرت
نمیگذارم، وِلات هم نمیکنم که بروی با یک نفر دیگر کنسرت بگذاری!
علی: حالا من بگویم علیرضا میرآقا سر تمرین ما چه کار میکرد. برزو
(نوازنده پرکاشن ما) یکهو غیبش زده بود! ما هِی تمرین میگذاشتیم، برزو
میگفت میآیم اما نمیآمد! سرش شلوغ شده بود. آخه برزو هم [بعد از پیام
صالحی] رفته تو کار مبل! کلاً فکر کنم آریان بشود مبل! (خنده) خلاصه برزو
گفت من نمیرسم بیایم. گفتم خب این را از اول میگفتی! تا اینکه یک روز
سر تمرین علیرضا میرآقا به طور اتفاقی وارد استودیو شد و همانجا مُچاش را
گرفتم و گفتم علیرضا با ما [پرکاشن] میزنی؟ گفت آره. شبیه قصه خالهسوسکه
شد که توی خیابان همدیگر را پیدا کردیم! (خنده جمع) یک اجرای دستگرمی
اسپانسری هم فعلاً با علیرضا رفتهایم. هنوز هم نمیدانیم تکلیف برزو
چیست، اما فعلاً حرفی از جدا شدناش از آریان نیست.
ماجرای نینف و سفرش به آمریکا چی شد؟
علی: راستش ... نینف را در کنسرت میبینید!
سیروان: فیلماش را دیگر؟!
علی: حالا دیگر! شاید در حال ارگ زدن نبینید، ولی میبینیدش! به جایش کی را آوردهاید؟
علی: شهاب حسینی. البته نه آن شهاب حسینی هنرپیشه!
سیروان، بَند تو چه کسانی بودند؟
سیروان: دیگر چیزی که کنسل شده حرفش را نزنیم بهتر است. ولی گروه خیلی خوبی بود از حرفهایترین نوازندگانی که در ایران هستند.
علی: من هم تعریفاش را خیلی شنیدم.
اگر موافقید یک کم برویم توی بحث موزیک، سیروان بگوید نظرش راجع به آریان
چیست، علی نظرش را درباره سیروان بگوید. لطفاً تعارف هم نکنید!
علی: من اتفاقاً خودم به سیروان SMS زدم که چرا آلبومت نیست. چون تبلیغاتش
را دیده بودم که قرار بود با آلبوم بنیامین بیاید، آلبوم بنیامین آمده
بود، من 3-2 جا رفتم سر زدم دیدم آلبوم تو هنوز نیامده. که جواب دادی فردا
میآید و من همان فردا رفتم گرفتم. من در این آلبوم 3 تا کار را خیلی
میپسندم و به روحیات من میخورد.
سیروان: آرامهایش؟
علی: دقیقاً 2 تا آرامهایش، به خصوص خود قطعه «ساعت 9» به علاوه «زندگی
همین امروزه» که مرا یاد «Have a Nice Day» بون جووی میاندازد. نمیگویم
کپی آن است، ولی حال و هوایش مرا یاد آن آهنگ میاندازد و خیلی دوستش
دارم. این جزو CDهایی است که در ماشینم دارمش و گوشاش میکنم، به خصوص
همان 3 آهنگ را.
سیروان: سومی را نگفتی که!
علی: سومی هم تِرک 2 است.
سیروان: «امروز میخوام بهت بگم».
علی: آره، همان که ترانهسرا ندارد!
سیروان: ترانه مکرم است دیگر! اما چون ممنوعالکار بوده، اسمش را نزدهایم!
علی: آخه من این جزئیات آلبومها را میخوانم و هر وقت به چنین جای خالیهایی برمیخورم میفهمم که ماجرا چه بوده!
سیروان تو چطور؟
علی: آلبوم چهارم ما را که اصلاً خود سیروان میکس و مسترینگ کرده!
سیروان: آره، همهاش را حفظ شدهام دیگر!
از اول آریان را دنبال میکردی یا فقط چون قرار شد این آلبوم را میکس کنی، با آن درگیر شدی؟
سیروان: آلبوم اول آریان که منتشر شد، من تازه درگیر ضبط آلبوم اولم بودم
که البته به چند سال بعد موکول شد. ولی به هر حال آن دوران آلبومها را
پیگیری میکردم، الآن هم این کار را میکنم. آن موقع برای همه خیلی جالب
بود که یک گروهی از دخترها و پسرها آمدهاند و همه کارهایشان را هم خودشان
تولید میکنند. آلبوم دومشان هم که دیگر منفجر کرد! آن تِرک اولش را هم
من خیلی دوست دارم [پرواز]. مخصوصاً بیساش را. بعد از آلبوم دوم آریان
بود که دیگر مثل قارچ گروههای این مدلی رویید! پارت، گپ، 1+6 ...
علی: خود رجبپور گروه «داتیس» را زد....
سیروان: آره، خیلی گروهها بودند، اما هیچ کدامشان تبدیل به اتفاق نشدند.
چون هر چیز موفقی اولیاش جذاب است و از آن به بعد لوث میشود. به نظرت
الآن آریان هنوز سرپاست؟
علی: سرپاست؟! (خنده)چون مدتهاست که اجرا نداشته و ...
سیروان: به نظر من الآن آریان در دورهای افتاده که کنسرتهایشان میتواند موفق باشد.
چون دیگر فضای موزیک و سلیقه مردم عوض شده، اما چون گروه پرطرفداری هستند،
کنسرتهایشان جواب میدهد. لزومی هم ندارد که یک گروه بخواهد با عوض شدن
فضای موسیقی، هی موسیقیاش را تغییر دهد. در خارج هم خوانندههای بزرگ یک
Fan Base دارند که هر وقت کنسرت بگذارند این طرفداران ثابت میآیند. اما
الآن در بازار بلایی سر آلبومها میآید که آنها را نابود میکند. تا 6-5
سال قبل مردم آلبوم میخریدند. اما الآن همه آلبومها کپی و دانلود
میشوند.
علی: این بلا که در همه جای دنیا هست و مختص ایران فقط نیست.
سیروان: کاریش نمیشود کرد. چرا که در ایران قانونی نداریم که این
کپیکنندگان غیرمجاز را مجازات کند. ما خودمان این حرف را همیشه
میزدیم. اما از وقتی در سینما این مشکل به راحتی حل شد، نمیتوانیم قبول
کنیم که چرا در موسیقی جلوی این کار را نمیگیرند.
سیروان: در
موسیقی به نظرم یک دستهایی در پشت پرده هست که نگذارند این اتفاق بیفتد.
مسئله این نیست که نتوانند (چون درباره فیلمها ثابت شد که میتوانند)،
ظاهراً مسئله این است که نمیخواهند!
سیروان: مثل این است که شما
یک جنس دزدی را بگذاری پشت ویترین و قیمت رویش بگذاری، تازه تبلیغش را هم
بکنی! تنها چیزی که در ایران اینجوری است موسیقی است.
علی:
نمیدانم سیروان، شاید دلیلش این است که اصلاً این را محصول نمیدانند! ما
یک مشکل فرهنگی داریم. مثلاً تو را میبینند و بهت میگویند: «بابا یه
دونه از اون CDات به ما بده دیگه!» نمیگوید که من 2 سال مردهام تا این
آلبوم درآمده، شب نخوابیدهام، بدبختی کشیدهام و ... یا توی رویت به خودت
میگویند: «یه دونه از روی این رایت کن به ما بده!»
سیروان: یا
اینکه: «رو موبایلت نداری بلوتوث کنی؟!» روی سایت خود من خیلیها نوشته
بودند که ما هرچه به این در و آن در زدیم نتوانستیم آهنگهای تو را با
کیفیت خوب روی اینترنت پیدا کنیم. لطفاً لینک کیفیت خوباش را روی سایت
بگذارید! آدم میماند به اینها چه بگوید.
اینها احتیاج به
فرهنگسازی دارد. مثل همان قضیه فیلمها یا بستن کمربند ایمنی است. کافی
است 6 ماه سخت بگیرند و متخلفان را جریمه کنند تا درست شود.
علی: البته دانلود فیلم هم سخت است.
زانیار: الآن فیلمها را 1500 تومن میفروشند و مردم برایشان جا افتاده که
نسخه اصل و با کیفیت را با قیمت مناسب بخرند. ولی انگار در موسیقی طرف
زورش میآید چنین پولی را بدهد. یک مسئله تأثیرگذار هم تکنولوژی MP3 است.
وقتی طرف یک سیدی MP3 را که 20-15 تا آلبوم موسیقی دارد میخرد
1500-2000 تومان، زورش میآید همین قدر پول را برای یک آلبوم بدهد.
علی: ده بار پیش آمده که به خود من خواستهاند این CDها را بفروشند. مثلاً
میزنند به شیشه ماشین میگویند MP3 منصور، معین، آرین (تازه آریان هم نه،
آرین!!) آن یکی دیگر شاهکار بود که میگفت بیا «آرین 5» بهت بدهم! گفتم من
کلاً 4 تا خواندهام، تو چطوری پنجمی را داری؟! (خنده جمع)
سیروان: این در همه جای دنیا هست، منتها فرقش با ایران این است که اینجا قانونی است!
علی: البته معضل بزرگ ما اینترنت شده استها!
سیروان: حالا اینترنت را میگوییم نمیشود جلویش را گرفت، ولی اینها را که
میشود جمع کرد. اصلاً مرکز فروش موسیقی ایران شده در پمپ بنزینها!
زانیار: این هم مثل همان موضوع کمربند است. ممکن است در کوچهپسکوچهها
مردم کمربند ایمنیشان را نبندند، اما در اتوبان لااقل میبندند. من هم
میگویم جلوی مغازهها و دستفروشها را بگیریم، اینترنت پیشکش!
سیروان: در شهرستانها که مغازه سری اول را میخرد، بعد از آن یکی را
نگه میدارد، هی از روی همان کپی میکند میفروشد. حالا بیا ثابت کن!
علی: ما در آلبوم چهارم، لگد محکم را از شهرستانها خوردیم! هیچ حرفی هم
نمیشود زد. خیلیها اصلاً ویدئوهای ما را ندیدهاند. یکی میپرسید حالا
شما اصلاً با کریس دیبرگ خواندهاید یا صدایش را برداشتهاید میکس
کردهاید؟! گفتم بابا فیلمش هست. این نگاه در بین تهیهکنندهها هم باب
شده. ما یک گزارشی برای شماره نوروز رفتیم که نتایجش حیرتآور بود. دیدیم
نه تنها فروش لیبلی و اینسرتی (درصدی) آلبومها باب شده که اینجوری به
خواننده و صاحب اثر چیزی نمیرسد (به غیر از همان درصد فروش)، بلکه الآن
خیلی از شرکتها علاوه بر تمام هزینههای انتشار آلبوم که از خواننده
میگیرند، 15-10 میلیون هم اضافه میگیرند تا آلبومش را منتشر کنند!
علی: اصولاً در این سیستم دلالها همیشه برندهاند و تولیدکننده همیشه بازنده!
سیروان: برخلاف این چیزی که میگویند به نظرم بیزینس موسیقی پاپ خیلی هم
سودآور است. و گرنه آدمهای این کار میرفتند سراغ آن کاری که سود بیشتری
دارد، میرفتند پفک میفروختند! همه تهیهکنندهها هم همیشه مینالند و سر
هنر منت میگذارند که ما به خاطر هنر داریم ضرر میکنیم! این ترفند
تهیهکنندههاست که همیشه بگویند ما با سیلی صورت خودمان را سرخ نگه
میداریم تا پول تولیدکنندهها را ندهند! روز به روز هم دارند بزرگتر
میشوند و مافیایشان هم گستردهتر میشود.
علی: ما در خارج هم
همین بساط را داشتیم. میرفتیم کنسرت، از چند روز قبل Sold out میشد، بعد
برنامهگذار کنسرت خارجی میآمد با ابروهای گرهخورد و قیافه داغون که من
ضرر کردم! گفتم اگر تو با سالن پر ضرر کردهای، ابلهی! مشکل از خودت است!
این نالیدن، روال بازار است، ربطی به موسیقی ندارد. به هر کس بگویی وضع
بازار چطور است، میگوید: خراب آقا، خراب!
ما زمانی که داشتیم با
کریس دیبرگ ضبط میکردیم، دو تا اتفاق جالب افتاد. یکی اینکه «پرینس»
آلبوم جدیدش را لای روزنامه منتشر کرد! یک روزنامهای داشتند که 5/1
میلیون نسخه تیراژ داشت، تبلیغ کردند که فردا آلبوم جدید پرینس ضمیمه این
روزنامه است، مجانی! اما از آنطرف یک قرارداد تور بست. 150 اجرا که از
همان لحظه بلیتهایش به فروش میرفت و تمام درآمد او از این راه بود.
سیروان: آنجا هم همین ماجراهاست. مثلاً همین «پرینس» ظاهراً اسمش متعلق
به کمپانی سونی بود. وقتی که قراردادش را با سونی فسخ کرد، سونی حتی اسم
او را هم ازش گرفت و پرینس 5-4 سال با یک اسم دیگر (یک حرف یونانی) فعالیت
میکرد. تا اینکه توانست پس از چند سال دادگاه و ... اسمش را پس بگیرد.
کلاً تفاوت ایران با جاهای دیگر دنیا این است که در آنجا یک شرکت میتواند
یک آدم را از توی جوب بردارد و ظرف یک ماه تبدیل کند به یک سوپراستار! اما
در ایران برعکس است: یک شرکت میآید دست میگذارد روی فلان سوپراستار و
میتواند ظرف یک ماه بیندازدش توی جوب! (خنده جمع) تخصص اصلیشان در این
است!
علی، آن موضوع دیگری که گفتی سر کریس دیبرگ پیش آمد، چه بود؟
علی: آهان، یک اتفاق بامزه سر دانلود افتاد. یکی از بچهها آمد گفت این
آلبوم جدید کریس دیبرگ است. گفتم ایول، بگذار بهش تبریک بگویم. همان
موقع ایمیل زدم که مبارک باشد و از این حرفها. جواب داد که آلبوم من
بیرون نیامده که، یک ماه دیگر میآید! (خنده جمع) و من خوردم توی دیوار!
نمیدانستم چه بگویم. آلبوم را به همه جای دنیا فرستاده بودند که همزمان
در کل اروپا منتشر شود. در اوکراین یکی آلبوم را بلند کرده و گذاشته بود
روی اینترنت! فکر کن ما یک ماه قبل از انتشار رسمی آلبوم، آن را شنیده
بودیم! تنها کاری که کردم این بود که گفتم این آدرس سایت است، برو جلویش
را بگیر! کلی ضایع شدیم! البته من توضیح دادم که چون کار تو به طور رسمی
اینجا نمیآید، ما دانلود کردیم که ببینیم چه خواندهای!
سیروان: آره آنها هم ممکن است این مشکلات را داشته باشند، اما با این
تفاوت که صنعت موسیقی روی کنسرت میچرخد. کنسرتهای آنها آنقدر منظم است
که همه خرجشان را از آن درمیآورند.
علی: شبکههای تلویزیونی هم خیلی مهماند، کلیپ دارند. اما اینجا …؟! اگر به شبکه ماهوارهای کلیپ بدهی ممنوعالکار میشوی!
سیروان: خیلیها اصلاً فکر میکنند آنها که کلیپ دارند، مجازند!
علی: الآن اکثر کسانی که کارشان گرفته، آنهایی هستند که کارشان به صورت
غیرمجاز گرفته، بعد تهیهکننده دیده طرف موفق بوده، گفته بیا من برایت
مجوز بگیرم. اصلاً غیر از این الآن نداریم. رضا صادقی، بنیامین، حمید
عسکری، محسن یگانه و …
سیروان: تهیهکننده سریع میآید یک قرارداد
ترکمانچای با طرف میبندد که من پارتی دارم، میتوانم تو را مجاز کنم،
خواننده هم فکر میکند چقدر خوشبخت است که از زیرزمین آمده روی زمین.
اما نمیداند که این اول بدبختی و استثمار اوست و از آن به بعد عملاً
زندگیاش مال تهیهکننده است! خواننده هم رویش نمیشود بیاید به مردم
بگوید این جور که شما فکر میکنید نیست و من بدبخت و بیچارهام!
علی: مثل فیلم «هنرپیشه» بود!
سیروان: خوانندهها اگر اینها را بگویند، جوانترها این طوری به دام
نمیافتند. اما کسی نمیگوید. به نظرم خود موزیسینها باید بیشتر هوای
همدیگر را داشته باشند. همانطور که تهیهکنندهها در ظاهر به خون هم
تشنهاند، اما حسابی دستشان توی یک کاسه است! به قول معروف گوشت هم را
میخورند، اما استخوان هم را دور نمیریزند! سایه هم را با تیر میزنند،
ولی اگر لازم باشد با هم دست به یکی میکنند تا یک نفر را نابود کنند. من
ممکن است با خیلی خوانندهها رابطه خوبی نداشته باشم، اما میگویم جلوی
تهیهکننده دلیلی ندارد که خودمان زیرآب همدیگر را بزنیم.
پس این ماجرای درگیری اخیر تو با بنیامین چه بود؟
سیروان: راستش دلیل آن مصاحبه بنیامین را من نفهمیدم.
علی: دلیل آن مصاحبه را هیچکس نفهمید! من خواندم نفهمیدم چرا، بعد دیدم یک
عده همین جوری دارند جواب میدهند! (خنده) یعنی، حامد بهداد، یغما گلرویی
و … تعجب کردم. چون بنیامین همین جوریش حرفی نمیزند، حالا نمیدانم چه
شده که اینجوری …
سیروان: من یک مسائلی را پشت صحنه دخیل میدانم. چون بنیامین یک سوپراستار است و هنوز نتوانسته کنسرت بدهد!
علی: خب چه ربطی دارد؟ تو هم نتوانستهای کنسرت بدهی. لااقل به من گیر میداد!
سیروان: بنیامین در آن مصاحبه بیشتر خودش را خراب کرده بود. این که بگوید
مثلاً سرایدار ساختمان ما سیروان را نمیشناسد، خب مثلاً که چه؟ این خوب
است؟ البته محسن رجبپور میگفت بنیامین منظورش این بوده که موسیقی سیروان
نسبت به من موسیقی خاصتری است!
سیروان: اینکه توجیه است. چون گفته بود آلبوم سیروان را هرکس خریده، خواسته ببیند این رقیب بنیامین کیست و بعدش سرخورده شده!
حالا آلبوم کدامتان بیشتر فروخت؟
سیروان: بنیامین که قطعاً بیشتر فروخته، اما نه در آن حدی که اینقدر شلوغش کنند.
اصلاً چه شد که شما با هم آلبومهایتان را منتشر کردید؟
سیروان: اول اینکه اگر شماره مجوزهای ما را ببینی، تنها 4-3 تا شماره با
هم اختلاف دارد، یعنی ارشادی که مدتها به کسی مجوز نمیداده، در
اردیبهشت، یکهو ظرف چند روز به هر دوی ما مجوز میدهد! دوم اینکه من بدم
نمیآمد این اتفاق بیفتد. من با بنیامین کاری ندارم، بیشتر به خاطر محسن
رجبپور بود. یک سال و نیم پیش گفت که آلبومهای ما به هم نخورد، گفتم من
اتفاقاً دوست دارم این اتفاق بیفتد!
یعنی تو با رجبپور کَل داشتی؟
سیروان: یک همچین چیزی! از طرف دیگر فکر میکنم حسینخانی هم بدش نمیآمد
که با این کار هم به رجبپور لطمه بزند و هم مرا نابود کند، از دید خودش.
به این خاطر که حتی یک عدد پوستر برای کار من سفارش نداد. تمام پوسترها،
استندها، آگهی همشهری و … همه را من از جیب خودم دادم!
چرا؟
چون حسینخانی میخواست آلبوم من در مقابل آلبوم بنیامین نفروشد و مثلاً حال مرا بگیرد!
زانیار: این جوری شد که ما پوسترها را شبانه پخش کردیم! (خنده)
سیروان: آره، بنیامین گفته بود اینها شبانه پوستر پخش میکردهاند! آخه مگه شبنامه است؟!
چه قدر برای آلبوم پول گرفتی؟ ایران گام که میگوید رقم خیلی خوبی گرفتهای.
سیروان: نه، مثل این است که تو میخواهی خانهات را 30 میلیون رهن بدهی.
بعد اشتباهی میروی 50 میلیون میفروشی، در حالیکه خیال میکردی 50
میلیون رهن دادهای! پیش خودت میگویی ایول چه مشتری خوبی، بعد میفهمی
حواست نبوده و به جای اینکه رهن بدهی فروختهای! آنهم نه مثلاً با 500
میلیون، با 50 میلیون! تهیهکنندهها خیلی زرنگاند.
آخه یک داستانی باید پشت این ماجرا باشد که طرف نخواهد آلبوم خودش بفروشد. خیلی منطقی نیست.
سیروان: گفتم که بیشتر یک بازی است. مثل آبراموویچ که چلسی برایش fun است.
فلان ستاره جهان را میخرد میآورد مینشاند روی نیمکت، چرا؟ چون دلش
میخواهد این ستاره مال او باشد و او هم با نیمکتنشین کردن آن ستاره
تفریح میکند! از همان سال 76 هم همین حرفها بود.
همان زمان هم این ماجرای قرارداد ترکمانچای را درباره شادمهر و … میگفتند. اما هنوز خوانندهها درس نگرفتهاند.
سیروان: چون خیلی رسانهای نشد.
علی: به خاطر اینکه ما در ایران نمیخواهیم سوپراستار داشته باشیم. در
دنیا میآیند یکی را گنده میکنند، تا یک عده از کنارش نان بخورند. اما در
ایران اینجوری نیست…
در ایران یکی را هی گنده میکنند که وقتی خورد زمین بیشتر بخندند!
علی: در دنیا وقتی تو بزرگ شوی، Agent میگیری، اما در ایران تو کارمند آن طرف میشوی!
سیروان: دقیقاً. Agent میشود رئیس تو.
علی: این اشکال سیستم اینجاست.
سیروان: در دنیا یک آدم را از صفر به جایی میرسانند، در ایران میآیند آن
کسی که خودش به یک جایی رسیده را لجنمال میکنند، از کنارش پول
درمیآورند و خودش را نابود میکنند!
علی: شانس ما این بود که محسن رجبپور سرش درد میکرد برای کارهای جدید.
سیروان: همه چیز شانسی است دیگر، حساب و کتاب ندارد. ممکن است با یکی طرف شوی که دعوایتان شود و نتوانید با هم کنار بیایید.
علی: البته مشکل ما چیز دیگری است. مشکل ما این است که تعدادمان زیاد است، رقمی که وارد گروه میشود، میپکد! هیچی تهش نمیماند.
آن زمان میگفتی که رقمی که بابت آلبوم چهارم آریان گرفتی...
علی: ... رقمی که بابت آلبوم چهارم آریان گرفتم، حقوق دو ماه و نیم کارمندی (مهندسی)ام است! دو سال رویش وقت گذاشتهام و ...
سیروان: چند روز پیش داشتیم با زاینار حساب میکردیم که اگر در این دو
آلبوم قبلی، فکر کنیم همه ملودیها و تنظیمها، میکس و مسترینگ و
صدابرداری و ... از آسمان افتاده، تهش 3-2 میلیون اگر مانده باشد!
زانیار: یعنی اگر میخواستیم پول ملودی و تنظیم و ... به کسی در حد سیروان بدهیم، الآن 20 میلیون بدهکار بودیم!
علی: ما هم شانس آوردیم که کارها را خودمان میسازیم. البته مشکل ما کار
گروهی است که تقسیم میشود – وگرنه 12 سانس کنسرت در تهران رقم خوبی
میشود، اما برای خواننده تک. من که پول خواننده تک نمیگیرم.
شاهکارش کنسرت چند سال قبل در گلف کلاب دوبی بود که هر کس سن آن کنسرت را
میدید، فکاش میافتاد، اما من از آن کنسرت سیصد هزار تومان گرفتم! رقم
وقتی به آریان میآید، حداقل یک صفرش میپرد! چون 11-10 نفریم دیگه! آلبوم
هم که آنطور...
سیروان: من اینجوری بهت بگویم که اگر همین آلبومم
را روی سایتام میگذاشتم چند برابر برایم سود داشت. لااقلش این بود که
آقا بالاسر نداشتم و در عوض امتیاز آهنگها مال خودم بود، کنسرت
میگذاشتم ازش پول درمیآوردم.
میتوانستی حتی برای سایت آگهی بگیری.
علی: ما اخیراً یک سینگلی ساختهایم برای سازمان ملل و گذاشتهایم روی سایت، 666 هزار هیت و 28 گیگابایت دانلود داشتهایم.
سیروان: اتفاق بدتر این است که تهیهکنندهها دارند کاری میکنند که از کنسرت هم پولی به خواننده نرسد.
علی: اوه اوه، این دیگر خیلی بد است. چه جوری؟
سیروان: همینجوری که گفتم دیگر. امتیازش مال اوست...
علی: میگوید باید پول بدهی تا بگذارم اجرایش کنی؟
زانیار: کاش این را میگفت.
علی: همه جای دنیا همین کار را میکنند.
سیروان: میگوید نه برایت کنسرت میگذارم، نه میگذارم بروی با کس دیگری کنسرت بگذاری!
علی: آخه کنسرت برایش درآمد دارد. این خیلی عجیب است!
سیروان: حاضر است از این بگذرد که پس فردا خواننده دیگری برایش شاخ نشود!
علی: خدا را شکر که ما از این مشکلات نداریم. مشکل ما همان است که گفتم.
از طرف دیگر، آریان مال اجرای زنده است. سیروان هم آن اول گفت. اما یک وقت
کنسرت ما یک سال و نیم گیر میکند. شرایط مملکت جوری است که ممکن است 2
سال اصلاً بهت سالن برای کنسرت ندهند. بعد از آنطرف یکهو در کنسرت باز
میشود و 50 نفر با هم کنسرت میگذارند!
با این تفاسیر، علی که
مهندس است، سیروان هم که برای زیرزمینیها و روزمینیها تنظیم میکند و
پول درمیآورد. دیگر اصلاً برای چی میخوانید؟
علی: فکر میکنی
غیرمجازها الآن وضعشان از ما بدتر است؟ الآن کلاً خالتورها و غیرمجازها
وضعشان خیلی خوب است. الآن سیروان برای مهدی اسدی یک آهنگ تنظیمکرده و
او برای هر عروسی یا مهمانی که میرود، 7-6 میلیون پول میگیرد!
زانیار: سیروان روی 2 آلبوم 8 سال وقت گذاشته، اما مهدی اسدی با همان دو
آهنگی که سیروان برایش تنظیم کرده، به اندازه 80 سال پول درآورده!
علی: (خنده) راست میگویی!
سیروان: آدمهایی که کار مجاز میکنند، سخت است برایشان که از همه چیز
بگذرند و مثلاً بروند مسافرکشی. چون زحمت این کار را کشیدهاند، سالها
دنبال مجوز دویدهاند و ...
الآن همه موزیسینها شغل دوم و سوم دارند.
سیروان: ما دیگر مثلاً موفقترین خوانندگان پاپایم و وضعمان این است، وای به حال بقیه.
علی: گروه ما هم همه همینجوری هستند. آن یک سال و نیمی که ما تعطیل شدیم
که اصلاً فاجعه بود. یعنی حتی آن کوچولوههمان هم (که از پدرش پول
میگرفت) رفت سرکار! بعد سن و سال ما دارد میرود بالا! من تا چند وقت
دیگر موهای سرم سفید میشود، بعد بیایم برای تین ایجرها بخوانم؟!
سیروان: فقط همین خوانندههای تک و توکی که تلویزیون ساپورتشان میکند وضعشان خوب است.
علی: مگر آنها درآمد دارند؟
سیروان: آره، احسان خواجهامیری در همین یکی دو سال اقلاً 3 میلیارد درآورده!
علی: خب احسان 350 تا اجرا رفته که اقلاً 300 تایش ارگانی بوده!
سیروان: جالب اینجاست که ضعیفترین خوانندهها هم با تلویزیون کار میکنند و بیشترین پول را درمیآورند.
علی: البته احسان به نظر من اینجوری نیست و خوب میخواند.
سیروان: حالا او استثناء!
زانیار: شما حساب کن آریان 1 و 2 اگر دو سال از تلویزیون پخش میشد، هر شب
این سریال، آن برنامه، عید نوروز، عید غدیر شما را میبردند در تلویزیون
بخوانید، الآن آریان اینجا بود؟
علی: نه خب، خیلی فرق میکرد. منتها به نظر من الآن روی دست همه اینها، بچههای خالتورند که حسابی دارند پول درمیآورند.
سیروان: آن یک شغل است، تو میتوانی انتخاب کنی بروی یا نروی. اما من
حاضرم بروم تلویزیون به شرطی که آن کاری که میخواهم را بکنم. نکته
اینجاست که شما میتوانی انتخاب کنی خالتور بروی یا نه، ولی نمیتوانی
انتخاب کنی تلویزیون بروی یا نه!
علی: این منطقی است.
سیروان: تو خالتور میروی؟ حاضری بروی؟
علی: نه.
زانیار: این یک رقابت نابرابر است.
علی: با وجود تمام این احوالات، اگر ما دستمان در کنسرت گذاشتن باز بود،
خیلی فرق میکرد. اینکه ما بدانیم کنسرت امشبمان کنسل نمیشود، یا
میتوانیم برای ششماه، یک سال آینده برنامه بگذاریم، روزگارمان غیر از
این بود. اما کل مدیریت استراتژیک ما 6 ماه آیندهاش مشخص نیست، چه برسد
به موسیقی و کنسرت!الآن برای اولین بار است که حمید عسکری و آریان 20 روز
قبل از کنسرتشان دارند بلیت میفروشند. این اصلاً سابقه نداشته، چون مجوز
کنسرت نهایتاً یک هفته قبل از اجرا صادر میشد همیشه!
حالا به خاطر این که قرار است کمی فضا را بازتر کنند این اتفاقات هم میافتد.
علی: الآن تنها دلخوشی ما به یکسری هوادار پر و پا قرص است که در همه
شرایط با ما هستند. در آن کنسرت باشگاه انقلاب معروف که کنسل شد، خیلیها
میگفتند ما نمیآییم پولمان را پس بگیریم! که ما گفتیم آقا بیایید، کار
ما از این حرفها خرابتر است!
زانیار: تازه راجع به CD که گفتیم
خوب است، کنسرت که بگذاری هر کس ببیندت میگوید 3 تا بلیت واسه ما بگذار!
15 تا باید بدهی به ارشاد، 20 تا سالن، 50 تا تهیهکننده و... پس چه ماند؟!
علی: اصلاً جالب است که در همه جای دنیا ردیف اول کنسرت مال Super
fanهاست، اما در ایران عموما یکسری آدم غریبه آن جلو نشستهاند که دارند
با سگرمههای درهم چپچپ نگاهت میکنند!
در آن کنسرت کریس دیبرگ
که من رفته بودم یک کار جالبی کرده بود که ماها که بلیت VIP داشتیم وسط
سالن بودیم و آن جلو هواداران دوآتشه بودند که شلوغ میکردند و بهش انرژی
میدادند! بلیت کنسرت لندن مایکل جکسون را هم من داشتم که مُرد! برای
VIPهای آن کنسرت میگویند لیموزین میفرستند دنبال طرف!
سیروان: آقا خیلی دِپ زدیم دیگه! (خنده جمع)
آره، یک کم بحث را موسیقاییترش کنیم. راجع به ترانههای آلبوم سیروان (که
خیلیها میگویند نسبت به پارامترهای دیگرش مثل ملودی و تنظیم و ...
ضعیفتر است) حرف بزنیم و تنظیمهای جدید آریان که بعد از رفتن نینف، خود
علی آهنگ را تنظیم میکند.
علی: من توی راه که میآمدم داشتم راجع
به این فکر میکردم که کارهای اول و دوم آریان خیلی «دِلی»تر بود. به محض
اینکه کار اول را منتشر میکنی، میآیند خِفتات را میچسبند که این کار
را بکن، این کار را بکن. این «اینکار را بکن»ها دیوانهات میکند و باعث
میشود از همه چیزهایی که در ذهن داشتهای دورت کند. من احساس میکنم از
آلبوم سوم، دیگر ما کار دلمان را نمیکنیم. همهاش نگاهمان به منتقدین
است، به تهیهکننده است، به مردم است، این جوری از دلمان دور شدهایم.
گاهی من حتی با رجبپور اختلاف داشتهام که میگفته فلانآهنگ را اصلاً
دربیاوریم از آلبوم. اما من گفتهام: «بابا بذار یه آهنگ هم به دل من
باشه!» مثل «ساحل» آلبوم 4، «شاپرک» آلبوم 3 و … این آهنگهایی که من خودم
دوست دارم. یا باید بقیه را ول کنی و بگویی من کار خودم را میکنم، که در
اینصورت اگر آلبومه گیر کند، همه میگویند تقصیر تو بود! اینجوری آدم گیر
میکند. یکی میگفت چرا در کارتان کمانچه ندارید؟! یک نفر یک آهنگ Rave
خفن آورده بود که یک ربع فقط «دوبس دوبس» میکرد: میگفت چرا عین این
نمیسازید؟!ماجرای کبکه و کلاغه است!
علی: آره. حالا من درباره
سیروان هم فکر میکنم همین دردسرها را دارد. من احساس میکنم سیروان مایل
به راک است. بعد یک جاهایی میآید با پاپ امروزی قاطی میشود و آنوقت من
فکر میکنم نه سیروان شده، نه آنها. این وسط گیر کرده. سیروان، تو با
تهیهکنندههای این 2 تا آلبوم سر این چیزها درگیر بودهای؟
سیروان: نه خوشبختانه. من کاری که خواستهام را کردهام. شاید در آلبوم
اول بگویم دلم نمیخواست آن آهنگ شش و هشت را بخوانم، ولی در آلبوم دوم از
هیچ آهنگی پشیمان نیستم. چون این یک مجموعهایست که در کنار هم کامل است و
سیلقه مرا نشان میدهد. به همین خاطر است که همیشه از سینگل بدم میآمده و
دلم نمیخواهد مردم با یک آهنگ دربارهام قضاوت کنند.
سر بحث
شعر هم من قبول ندارم که اینها چرند است یا غلط دارد. آره، ولی آن جوری که
تو میخواهی سر تنظیم و ... با بقیه پوززنی کنی، سر شعر نمیتوانی.
سیروان: من این پوززنی را بیشتر از هرکس با خودم دارم! ولی به نظرم
آلبومهایی که الآن میآیند از نظر شعر ضعیف یا نهایتاً متوسطاند. اما
ترانههای من اقلاً متوسط روبه بالا هستند. حالا نمیخواهم اسم ببرم.
خیلیها از بیرون گود به قضیه نگاه میکنند.
علی: ما یک بار با
یکی مصاحبه داشتیم، گفت چرا شما اینقدر ترانههای امیدبخش میخوانید؟!
گفتم چه بخوانیم؟ شما اگر از این سبک خوشت نمیآید، برو چیز دیگری گوش کن.
من دلم میخواهد از این چیزها شعر بگویم.
فرق شما با سیروان این است که زبان شما زبان استعاریتری است ولی کلام سیروان کلام سادهایست.
علی: من در همین آهنگ آخرمان «صدای پای امید» (که برای برنامه جهانی غذای
سازمان ملل) خواندیم، شعرم را خیلی تلخ شروع کردم: «هر روز و هر جا هزارون
گرسنه / با چشمایی معصوم و پاک …» بعضی از هواداران ما جا خورده بودند که:
توقع نداشتیم از شما. من گفتم این ماجرایش فرق میکند. وقتی از تلخی
میخواهیم بگوییم، زبانی غیر از این نمیشود استفاده کرد. اما باز از
اواسط آهنگ شعر را میآورم در همین فضای آریان: «مث پرندهای که میتونه /
توی روزای سخت زمونه / خودشو بزنه به آب و آتیش / تا به لونه غذا برسونه…»
شعر و ملودی باید روی هم چفت شوند. در «ساعت 9» به نظرم اینها چفت
شدهاند.
زانیار: مهمتر از همه چفت شدن اینها با صدا و کاراکتر
خواننده است. همان «وایسا دنیا»ی رضا صادقی را که سیروان تنظیم کرده، خودش
نمیتواند بخواند، اصلاً با صدای او سازگار نیست.
علی: در تنظیم
هم همین را میشود گفت. یک وقت تو زیر یک آهنگ فقط یک گیتار میزنی و
میبینی چه قدر جواب داد، در حالیکه خیلیها ممکن است بگویند تو کاری
نکردهای!نمونهاش الآن جلوی رویمان است، البته پوسترش: لئونارد کوهن! در
آثارش ممکن است کار عجیب و غریبی نکند، اما میلیونها عاشق دارد.
علی: هر کسی کاراکتر صدایی خودش را دارد. «طفره نرو» را زانیار خوانده جواب داده، اما اگر سیروان میخواند ممکن بود خوب نمیشد.
زانیار: مسئله بعدی حق انتخاب است. ما که نمیتوانیم برای کار سیروان
بدهیم علی معلم یا یغما گلرویی شعر بگوید! نمیگویم اینها بدندها، نه! ولی
مثلاً یغما برای سیروان چه شعری میتواند بگوید؟مثل فرید احمدی و بنیامین.
زانیار: آن ترانهها که به نظرم واقعاً مزخرفاند!
سیروان: «من تورو، تو منو، من تورو، تو منو»....
زانیار: «من تورو دوست دارمت»...«کجای دنیای»!
سیروان: اینها همه اشتباهند دیگر!
علی: فرید احمدی به نظر همه، ترانهسرای خیلی خوبی است، یکی دو شعر عالی
دست بنیامین دارد که فوقالعادهاند و من چندبار به بنیامین گفتهام اینها
را بده به من!
زانیار: مثل «گل یاس» شادمهر.
سیروان: اما در آن آلبوم ترانه چندان خوبی ندارد.
زانیار: حالا اسم نیاورید، ولی یکی از آلبومهایی که همین چند روز پیش
منتشر شده، ترانههایش را روی کاغذ بنویسید تا ببینید نه وزن دارد، نه
قافیه، نه معنی!
علی: یک روز ما در استودیو نشسته بودیم، یک
خانمی آمد گفت این شعرها چیه میخوانید؟ من چند تا شعر بهت میدهم اینها
را بخوان! مطلع این شعر را من به شما میگویم، خودتان قضاوت کنید: «کافه
تعطیله، بد مستی نکن!» حالا آریان رو تصور کنید که میخواهد این شعر را
بخواند! (خنده جمع) بیشتر به درد رضا یزدانی میخورد.
علی: این
قالبها به زور چفت نمیشوند. از آنطرف یک دختری از کانادا یک ایمیل برای
من فرستاد که شد: «تو یعنی نمنم بارون» و همان لحظه که اینترنت هنوز وصل
بود، با گیتار ملودیاش را ساختم!آنوقت بنیامین هم ممکن است بگوید «کجای
دنیای» در این آهنگ جواب داده پس درست است!
من میگویم آخه این جواب هم نداده.
سیروان: تازه ما در ترانههایمان حتی در همین حد هم اشتباه نداریم.
زانیار: من که نگفتهام چون برادر توام باید شعر مرا بخوانی! در همین
آلبوم 3-2 تا ترانه داشتم که بعداً شعرهای بهتری به دستمان رسید و
ترانههای من را روی آهنگ حذف کردیم و آنها را گذاشتیم جایش. چون واقعاً
بهتر بود.
سیروان: من یک اخلاقی دارم که همیشه خودزنی میکنم!
یعنی اولین کسی که میزند توی سر کار خودم، خودمام! کارم را خودم نقد
میکنم و تمام تلاشم را میکنم که بهترینها را انتخاب کنم.
علی: در گروه ما که این بدتر است! خودزنی؟
علی: کاش خودزنی بود! 10 نفر میآیند میزنند توی سرت، هر کس یک نظری
میدهد. البته ترانههای شما الآن نسبت به آلبومهای اول خیلی بهتر
شدهاند.
علی: آره، ما در آلبوم اول بعضی ترانههایمان غلط داشت.
مثل «مادر»، «یاس کبود» و ... که مشکل قافیه دارند. مشکل دیگر موسیقی ما،
تلفیق شعر و ترانه است. مثلاً شادمهر در آهنگ «تقدیر» میخواند: «تو با
خودت هم دشمنی» و این را جوری میگوید که «همدشمن» شنیده میشود.
علی: در ترانههای ماندگار ایران هم داریم: «برای کوچ شب [فاصله] هنگام
وحشت»، از آن بزرگتر «از خون جوا [فاصله] نان وطن» و ... سیروان یادت هست
که یکبار قبلا با هم گپ میزدیم و به این نتیجه رسیدیم که جای یک نشریه
جدی که بدون هیچ نگاه جانبدارانهای به موسیقی درست برسد کم است؟
سیروان: هنوز یکی از انتقادات اصلی که به موسیقی وارد است همین مطبوعات
موسیقیاند. مطبوعات موسیقی سنتی که کاری به موسیقی پاپ ندارند و چند
نشریهای که به موسیقی پاپ میپردازند عمدتا زردند. همهشان حول یکسری
روابط دوستانه و با محوریت نان به هم قرض دادن یا حال یکی را گرفتن پیش
میروند. همیشه مطبوعات نقش خیلی مهمی را در اطلاعرسانی به مردم دارند،
چرا باید خوانندهای که فقط صرفا با یک آهنگ معروف شده است به عنوان
سوپراستار معرفی کنند. مگر سوپراستار شدن به همین راحتی است؟
به نظر من ما به جز شادمهر سوپراستاری در موسیقیمان نداشتهایم. در سینما هم الان فقط به محمدرضا گلزار میشود سوپراستار گفت.
سیروان: خب همین است دیگر. هیچچیزی سرجایش نیست. به خوانندهای که خیلی
کارش درست و خوب است، هیچجا بهایی داده نمیشود، اما بعضیها که یک آهنگ
ضعیف در بازار دارند، از طریق همین مطبوعات ساپورت میشوند.
علی:
خیلیها هستند که اصلا آهنگی هم ندارند و ساپورت میشوند. کسانی که
آلبومشان یا اسمشان را بعدا هم نمیشنوی. هر سری توی این مجلات کلی اسم
میبینی که قرار است آلبومشان منتشر شود، اما هیچکدام منتشر نمیشوند،
یا اگر هم این اتفاق بیفتد کسی آلبومشان را نمیشنود. واقعا 90 درصد این
آلبومها منتشر هم نمیشوند.
سیروان: همینطوری میشود که یک
خوانندهای را عین بادکنک باد میکنند، در حالی که تویش خالی است و با یک
سوزن کوچک خواهد ترکید. برای همین هم همه موسیقی ما شده است شهرت. البته
این یکی از دلایلش است. این بیسوادی در همهجای مملکت موج میزند. هم
مردم موسیقی را نمیشناسند و هم منتقد باسواد موسیقی خیلی کم داریم.
سیروان: همین است. واقعا اینکه شما چقدر پرفروشی یا طرفدار داری معیار
این نیست که تو خوبی یا نیستی. من قبلا بارها هم گفتهام، هنر معیارهای
خودش را دارد. مردم ما باید بفهمند که اگر کسی کلیپ میدهد و کسی
نمیتواند، اگر کسی کنسرت میگذارد و کسی نمیتواند، دلیلی برای خوب یا بد
بودن هیچ کدام نیست. من فکر میکنم خیلی از اهالی این مطبوعات اگر رفیق
بازی و... نکنند بهخاطر همینچیزی که گفتی یا نظر کارشناسی ندارند و یا
به یک آدم ضعیف معروف میچسبند که هم او را الکی بزرگ کنند و هم خودشان ا